در گذشته متل ها ، داستان ها و افسانه هایی که همپای لالایی های مادرانه در گوش فرزندانشان نواخته می شد ، بسیار اهمیت داشت و مورد توجه مردم بود . در آن زمانی که ابزار امروزی برای آگاهی بخشی به فرزندان وجود نداشت ، بسته به سن فرزندان ، مادران از متل ها ، داستان ها و افسانه ها بهره می بردند . گرچه خود امکان تحصیل یا بهتر بگوییم اجازه تحصیل را نداشتند . در مواردی هم که اجازه داشتند در حد خواندن بود و نمی توانستند مشق بنویسند .
به همین دلیل ،مادرانی که سواد نوشتن را نداشتند با شنیدن متل ها ، داستان ها و افسانه ها آنها را به ذهن سپرده و با توجه به شرایط سنی فرزندان ، از آموخته های ذهنی خود بهره می بردند .
شایسته است یادی کنیم از داستانسرا و افسانه پرداز شهیر رامهرمز که در نیمه اول قرن چهارم هجری می زیسته است . ناخدا بزرگ شهریار رامهرمزی کتابی را به نام ( عجایب هند ) به نگارش در آورده که توسط محمد ملک زاده از زبان فرانسه به زبان فارسی برگردانده شده و جهت آگاهی بیشتر خوانندگان محترم ، مقدمه مترجم را حضورتان تقدیم می داریم .
مقدمه مترجم کتاب عجایب هند
در قرون اولیه اسلامی ایرانیانی که در سواحل جنوبی ایران و بنادر خلیج فارس می زیسته اند در مسائل دریانوردی و فن کشتی رانی اغلب مهارت و شهرت بسزائی داشته و برای تجارت و مبادله ی کالا بوسیله کشتی های بادی که خود می ساخته اند از بنادر ایران مخصوصا بندر ( سیراف ) که از بنادر مشهور عالم بوده است به مسافرت های دریایی تا سواحل شرقی آفریقا و سواحل جنوبی هندوستان و چین تا جزایر ژاپن مبادرت می ورزیده اند. گاه امتعه ی خودرا به تمام سواحل شرقی آفریقا برده و از آنجا علاوه بر امتعه ی محلی،غلامان و بردگان زیادی از سیاهان زنگباری برای فروش به بازارهای بصره و بغداد و غیره با خود می آوردند و گاه از جهت مشرق به سرتاسر سواحل جنوبی هندوستان و مجمع الجزایر هند و سواحل جنوبی و شرقی چین تا مجمع الجزایر ژاپن ( که به جزایر وقواق معروف بوده است ) مسافرت کرده با منافع سرشار و پشت سر گذاشتن خطرات بی شمار به اوطان خود باز می گشته اند .
درین مسافرت های طولانی به سرزمین های عجائب و غرائب ، از آنچه می دیده و یا می شنیده اند حکایات و داستان های شگفت آوری نقل کرده اند که در افواه باقی مانده و برخی از آنها را مورخین و مولفین اسلامی در تالیفات خود آورده اند .
از آن جمله است یک نفر دریانورد ایرانی به نام ناخدا بزرگ بن شهریار رامهرمزی » که در نیمه ی اول قرن چهارم هجری می زیسته است ( قدر مسلم در سال 339 هجری حیات داشته است ) . او کتابی تالیف کرده مشتمل بر حکایات و داستانهای عجیب و غریب که خود شخصا" از زبان بازرگانان ایرانی ، هندی و عرب و ملاحانی که در حدود ده قرن پیش ازین بین سواحل شرقی آفریقا و ایران و هند تا جنوب چین و ژاپن رفت و آمد داشته اند ، شنیده است .
نسخه فارسی این کتاب به دست نیامده و معلوم نیست در چه زمانی به عربی ترجمه شده است . نسخه ی خطی عربی آن در اسلامبول به دست دانشمند فرانسوی وان در لیت
( P . A .Van Der Lith ) افتاده است که او آن را در سال های 86 - 83 میلادی با نسخه ی دیگری که متعلق به دانشمند دیگر فرانسه مسیو شفر ( M .Schefer ) بوده مقابله کرده با کمک و دستیاری جمعی از فضلا و مستشرقین اروپایی تصحیح و بوسیله مارسل دویک ( M . Marcel Devik ) به زبان فرانسه ترجمه شده به انضمام یک مقدمه ی مفصل و فهرست های مختلف و چند تفسیر به قلم برخی از دانشمندان با متن عربی آن تواما" به چاپ رسانیده است .
با اینکه بعضی از داستان های این کتاب افسانه مانند و خیلی عجیب بنظر می رسد ولی مجموعه ی آن از نظر اینکه دارای اطلاعات بسیار مفید و ذیقیمتی از احوال طبیعی دریاها و اوضاع محلی و جغرافیایی بنادر و جزایر ممالک مختلف مشرق زمین و عادات و آداب و رسوم مردم آن می باشد به حدی مورد توجه و علاقه شدید هیئت های علمی اروپا و مستشرقین قرن نوزدهم میلادی قرار گرفته که با زحمات و تحقیقات و تتبعات بسیار و با سال ها صرف وقت و تطبیق اسامی جغرافیایی مصطلح زمان با نقشه کامل سواحل شرقی آفریقا و جنوب و مشرق آسیا که مخصوص این کتاب ترسیم گشته است ، در ششمین کنگره ی جامعه ی شرق شناسان فرانسه مطرح و به چاپ و نشر آن مبادرت شده است .
نگارنده ی این سطور متن عربی داستان ها را که بالغ بر 136 داستان است ، پس از مقابله با ترجمه فرانسه آن از روی یک نسخه چاپی بسیار کمیاب موجود در کتابخانه شادروان ملک الشعرای بهار با نثری ساده - همچون متن عربی آن - به فارسی ترجمه و به خوانندگان گرامی تقدیم می دارد . تهران شهریور 1348 محمد ملک زاده
آ
آربیز وَ قیلون ایگه دو سیلا دوری
برگردان : آردبیز به قلیان می گوید دو سوراخ داری
کنایه از کسانی است که عیب خودرا نمی بینند ولی عیب دیگران را بزرگ می کنند .
***
الف
اَفتو صُب و پَسین
برگردان : آفتاب صبح تا عصر است
کنایه از کوتاه بودن زمان و دوام نداشتن مطلبی است .
***
اوسیو که تند ایگرده ، پَره ای ریزه
برگردان : آسیابی که تند می چرخد ، پره هایش زود می ریزند
کنایه از نادرستی انجام کار است .
***
اُو ما و شما مِن یِه جو نیره ی
برگردان : آب ما و شما در یک جوی نمی رود
کنایه از نداشتن توافق و تفاوت نظر بین دو طرف است .
***
ب
باد وَ کُله ش نی پینن
برگردان : باد را هم با کلاهش اندازه نمی گیرند.
کنایه از بی اهمیتی شخص است .
***
با زبون خَش ، مارَه وَ سیلا بکش
برگردان : با زبان خوش ، مار را از سوراخش خارج کن
منظور این است که با خوش زبانی و مهربانی ، می توان کارهای سختی انجام داد .
***
باقله نپزا
برگردان :باقلایی که به سختی پخته می شود .
کنایه از افرادی است که علاقه ای برای انجام کار نشان نمی دهند .
***
پ
پات بِکَش ، منت نَکَش
برگردان : پایت را به حرکت در بیاور ، منت کسی را نکش
کنایه از اینست که خودت تلاش کن تا منت کسی را نکشی
***
پا نکن مِن کُوش گَفتَر از خوت
برگردان : پا در کفش بزرگتر از خودت نکن
کنایه از رعایت حد و میزان هر فرد است .
***
پُل اوتا گُداره
برگردان : پل پس از نهر است
کنایه از این است که راه سختی در پیش داریم .
***
پیاز کاشتُم سی پا نونم ، ووبی اجل جونُم
برگردان : پیاز کاشتم برای اینکه با نانم بخورم ولی مشکل فراوان برایم درست شد .
کنایه از انجام کارهای بی حاصل و دردسر ساز است .
ت
تا جو تنگه باید وَش بپیری
برگردان : تا جوی آب تنگ و کم عمق است باید از آن پرید .
کنایه از انجام کارها در فرصت های مناسب است .
ترات گُوَر تا دَم کَه دونِه
برگردان : دویدن گوساله تا دم کاهدان است .
کنایه از توان هر کسی است .
تو نیکی کن و بنداز مِن اوو رو
برگردان : تو نیکی کن و در آب رودخانه بنداز
کنایه از اینست که منتظر پاسخ نیکی کردن های خود نباش
***
ث
ج
چ
چراغ کوره ، اوسیو ایگرده
برگردان : چراغ خاموش است ولی آسیاب آبی در حال کارکردن است .
کنایه از انجام کارهای پنهانی است
چویی وَ گپوتره ، اوو وَ کوشکلوتر
برگردان : چای را به بزرگتر تعارف می کنند و آب را به کوچکتر
کنایه از اینست که برای انجام هرکاری ، باید شرایط آن کار را سنجید
***
ح
حرف یه دفه ش خوبه
برگردان : هر سخنی یک دفعه اثربخش است .
کنایه از گفتارهای تکراری بی نتیجه است .
خ
خَر لَنگ، بَندیرِ حوش
برگردان : خری که می لنگد، با یک اشاره می ایستد
کنایه از آدم های تنبل است که برای تعطیل کردن کار ، منتظر کوچکترین بهانه هستند.
خَرِ مو وَ کُره ای دُم نداشت .
برگردان : خر من از کره ای دم نداشت
این ضرب المثل بر اساس مثل و داستان معروفی است که در کتاب ها آمده و کنایه از این است که فرد، پشیمان شده و از درخواست خود صرفنظر نموده است . .
***
د
دَس دلت اینم ، تنگ خِرِت
با دستی که روی دلت می گذارم ، بیخ گلویت را می فشارم .
کنایه از خنجر زدن از پشت است . به ظاهر دلت را شاد می کنم ولی نفست را میگیرم .
***
دلت بِنِه دِلدونت ، توشت بنه همبونت
دلت را قرص و محکم نگهدار و توشه راهت را همراهت داشته باش
کنایه از انجام دادن کاری با اطمینان و همراه داشتن ابزار لازم
***
دنیایه او ای بره ، فلونی خو ای بره
برگردان : دنیا را آب برد ، فلانی هنوز در خواب است
کنایه از در غفلت بودن است .
***
دوس اگه شِرین بی نباید بِخَریش
برگردان : اگر دوست شیرین بود ، نباید اورا بخوری
کنایه از سوء استفاده نکردان از دوستان خوب و با مرام است .
***
دوسی دوسی ، کَنی پوسی
برگردان : دوستی دوستی ، پوستی را می کنی
کنایه از دوستانی است که در عالم دوستی ،به دوستانشان لطمه می زنند .
***
ذ
ر
ز
س
سَر گَر بَندیر تُنگُرِ
برگردان : سر کچل منتظر یک اشاره دست است .
آدم حساس منتظر کوچکترین بهانه است .
***
سِندون اوُ بُرد
برگردان : انبار و دارایی را آب برد .
کنایه از به تاراج رفتن تمام دارایی است .
***
سی کسی بمیر که سیت تو کنه
برگردان :برای کسی بمیر که برایت تب کند
کنایه از این است که باید برای کسانی جانفشانی کنی که قدر شناس باشند .
***
ش
شَل رَه رَه ، نوبه چوبوزیش اومه
برگردان : شخص حادثه دیده تازه راه رفتن را آغاز کرد ، حالا قصد چوب بازی را دارد .
کنایه از انجام کارها پیش از زمان لازم است .
***
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
غیر از نر کاجمال ، نر نی وَ منه مال
برگردان : غیر از گاو نر کاید جمال ، گاو نر دیگری در ده نیست
کنایه از سپردن همه کارها به دست یک نفر است .
***
ف
فلونی تیه ایدراره
برگردان : فلان شخص چشم در می آورد .
کنایه از پر جنب و جوش بودن در کارهای خلاف است . شخص آرامی نیست .
***
فلونی گَز ای پینه
برگردان : فلانی خیابان متر می کند .
کنایه از بیکار بودن فرد است .
***
ق
ک
کارد دَسِه خوشَ نیبُرِه
کارد دسته خودش را نمی برد .
کنایه از اینست که دوست یا فامیل واقعی به دوست خودش خیانت نمی کند .
***
کِرمِ دار ، دارِ ای خَرِه
برگردان : کرم درخت از خود درخت است
کنایه از اینست که بیشتر فسادها از وجود خودی است .
***
کم بِخَر ، همیشه بِخَر
برگردان : کم بخور ، همیشه بخور
منظور این است که هرچیزی حدی دارد و بیش از آن برای انسان زیان آور است .
***
کورِ سَر روزه دان ، قیا تروزین گرفت .
برگردان : به نابینا سر روزه ( فطریه ) دادند ، به درست بودن میزان ترازو ایراد گرفت .
کنایه از ناسپاس بودن است .
***
کُهی بِرومِه تا دره ای پر ووبه
برگردان : کوهی خراب شود تا دره ای پر گردد
کنایه از زیادی مشکل هاست که با اندک توجه حل نمی شوند .
***
گ
گا نُه من شیرده ده
برگردان : گاو نه من شیرده
کنابه از تلاش بیهوده است .
***
گُلو وَختی دسش وَ دمبه نی رسه ، ایگه سوره
برگردان : گربه دستش به دمبه (گوشت ) نمی رسد ، می گوید شور است .
کنایه از افرادی است که به مقصود نمی رسند و علت آنرا توجیه می کنند .
***
ل
م
مال نه مال خوت ، جون هم نه مال خوت
برگردان : مال متعلق به خودت نیست ، جان که مال خودت است .
کنایه از افرادی است که زیاده روی می کنند و به فکر سلامتی خودشان نیستند.
***
مرغی و حلقی نه مرغی و خلقی
هر مرغ غذای عده کمی است و کفاف تعداد زیاد نمی کند .
کنایه از صرفه جویی در خوردن غذا است .
***
مور وَختی خدا وَش نیخه ، بال و پَر ای دِش
برگردان : مور وقتی خدا غضبش کند ، به او بال و پر می دهد .
کنایه از بلند پروازی های برخی اشخاص است .
***
موهیه هر وقت وَ اوو بِگری تازه س
برگردان : هر وقت ماهی را از آب بگیری ، تازه است .
کنایه از اینست که بعضی از کارها را هر زمانی می توان انجام داد .
***
مَه یِه شوِه ندیاره ، دو شوه پُر مالُه
برگردان: ماه شب اول دیده نمی شود ولی از شب دوم برای همه قابل دیدن است .
کنایه از این است که هر مطلب پنهانی ، به زودی آشکار می شود .
***
مَی اوتوله خَردی ؟
برگردان : مگر ( اوتوله ) خوردی ؟
کنایه از سستی و ناتوانی است .
***
ن
نپینیده وَ رو نَزن
برگردان : اول عمق رودخانه را بسنج ، پس از آن عبور کن
منظور اینست که پیش از انجام هر کاری ، لازم است شرایط آن کار سنجیده شود .
***
نجیب شرم ایکُنه ، نانجیب ایگه ترسید
برگردان : نجیب شرم و حیا به خرج می دهد ولی نانجیب آنرا ترس تلقی می کند.
کنایه از رفتارها و عملکردهای متفاوت افراد است .
***
نزیده ، ایرقصه
برگردان : پیش از اینکه ساز و دهل شروع کنند ، می رقصد .
کنایه از عجول و ناهماهنگ بودن است .
***
نوگه دیر انداز
برگردان : ناودانی که آب را به فاصله زیاد می ریزد .
کنایه از کسانی است که از مال و اموال خود خارج از محدوده اش استفاده می کند .
***
نه سی کَر بگو ، نه سی کور برقص
برگردان : نه برای نا شنوا سخن بگو و نه برای نا بینا برقص
کنایه از انجام کارهای بی نتیجه است .
***
نه کُم توشه ای وَرداره، نه تیه تماشا
برگردان : نه شکم برای همیشه توشه بر می دارد و نه چشم تماشا را
کنایه از تغییر و تلاش دائم انسان است .
***
نه هر سواری سوارکاره ، نه هر قیل و قال کنی کَه خدا
برگردان : هر سواری سوارکار و هر حرافی کدخدا نیست .
کنایه : برای انجام هر کاری باید تجربه آن را داشت .
***
نه هر کی چو وَ دَس گرُفت چوپون ایو بوی
برگردان : نه هر کس چوب به دست داشت ، چوپان است .
هر کاری نیاز به تجربه آن کار را دارد .
***
و
وَ رَه نرسیده ، اِدعاش ایو بو
برگردان : از راه نرسیده ، ادعاش زیاده
کنایه از فرد تازه کار و پر مدعاست .
***
ه
هر کی خربیزه ایخَرِه پای لرزش هم ایشینه
برگردان : هرکسی خربزه بخورد ، لرزیدن آن را هم می پذیرد .
هر کس در پی موقعیت بهتری است ، عوارضش را هم باید بپذیرد .
***
هرکی زیاد گپ ای زنه ، نه مرد کار
برگردان : هر کس زیاد حرف می زند ، اهل کار نیست .
کنایه از کسانی است که زیاد حرف می زنند ولی عمل نمی کنند .
***
هر کی سلامت کِرد ، کُر خالَت نیو بوی
هرکس به تو سلام کرد ، پسر خالت نیست
به هر آشنایی ساده نباید اعتماد کرد
***
هِنگ پای دِنگ
برگردان : شنیدن صدای کارکردن دیگران
کنایه از بیکار نشستن در کنار فعالان است .
***
هیجا وطن نیوبه
برگردان : هیچ جایی مانند وطن نمی شود .
کنایه از آزادی و آرامشی است که انسان در وطن خود دارد .
***
ی
یا بگُش یا بکُش
این ضرب المثل در مقام دعا از آن استفاده می شود و کنایه از گرفتاری های سخت زندگی است که از معبود خود می خواهد که یا مشکلش را حل کند و یا جان اورا بگیرد .
***
یا نیری پا گله ، یا ایشکنی پا بُز بَلَه
برگردان : یا گوسفندان را به چرا نمی بری ، یا اگر بردی پای بز شیرده را می شکنی
کنایه از افرادی است که کار را با میل و علاقه انجام نمی دهند .
***
یکی ایگه شَق ، یکی ایگه رَق
برگردان : یکی چیزی می گوید و یکی چیز دیگری
کنایه از ناهماهنگی بین افراد یک گروه و یا دو نفر است .
***
درباره این سایت